سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آدرس جدید «عصر انتظار»

بنام حضرت دوست

دوست عزیز سلام

ضمن تشکر از توجه و مراجعه شما به وبلاگ «عصر انتظار» ، به دلیل برخی مشکلات بوجود آمده آدرس فعلی موقتا بروز رسانی نمی‌شود. لطفا ازین پس جهت مشاهده‌ی وبلاگ «عصر انتظار» به آدرس‌های زیر مراجعه فرمایید:

www.pooyandeh.ir

www.pooyandeh.com

www.pouyandeh.mihanblog.com

منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما دوست عزیز هستم.


                      ارادتمند شما

                      محمد مهدی پوینده


مبانی و خاستگاه نامه دکتر احمدینژاد به اوباما

بنام پروردگار آسمانها و زمین

 

مبانی و خاستگاه نامه دکتر احمدی‌نژاد به اوباما

 

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد پیام رئیس‌جمهور ایران به اوباما با انتقاد شمار‌ی از شخصیت‌های سیاسی داخل کشور مواجه شد. اظهارنظرهای موافقان و مخالفان نامه‌ی رئیس‌جمهور محترم به باراک اوباما نشان از حساسیت نخبگان سیاسی کشور به روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا دارد.

امروز که با ارتقای جایگاه و اعتبار جمهوری اسلامی در مناسبات بین المللی و منطقه‌ای به عنوان مرکز اسلام و تشیع و پیشرفت‌های علمی و توسعه اقتصادی و سیاسی ایران به یکی از بزرگترین چالش‌های سیاست خارجی آمریکا و غرب تبدیل شده است، دیپلماسی هوشمندانه و معطوف به منافع بلند مدت کشور با دقت بیشتری دنبال می‌شود.

سیاست راهبردی ایران در روابط خارجی توجه تمامیت ارضی و استقلال کشورها و گفتگو بر مبنای احترام متقابل می‌باشد و بارها از سوی مسؤولان کشور اعلام شده که با در نظر داشتن اصول فوق، حاضر به گفتگوی بدون پیش شرط با تمام کشورها به جز رژیم صهیونیستی می‌باشند.

با روی کار آمدن دولت مکتبی نهم و زنده شدن شعارهای اصیل اسلامی و انقلابی در کشور، دیپلماسی فعال و تهاجمی مبتنی بر اصول و اخلاق اسلامی سرلوحه‌ی کار دستگاه سیاست خارجی کشور قرار گرفت.

توجه به ارزش‌های انسانی که برگرفته از مضامین متعالی بشری آیین اسلام است نقطه قوت سیاست خارجی ایران می‌باشد و عنصر فرهنگ در روابط ایران با سایر کشورها نقش اساسی دارد که نشأت گرفته از فرهنگ برجسته و تمدن کهن و ریشه‌دار ایرانی در طول تاریخ و تأثیر آن در تمدن بشری و اسلامی است.

با توجه به رسالت ما برای گسترش جهانی فرهنگ تشیع و صدور انقلاب اسلامی، باید از هر فرصتی برای توجه دادن بشر به تعالی و کمال استفاده کرد و به تعبیر رئیس جمهور محبوب، این کار از جنس کار انبیا و مصلحان است و در سطحی بسیار پایین‌تر، مشابه نامه حضرت پیامبر اعظم(ص) به امپراطوران و طاغوت‌های زمان و یا نامه تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف است.

اهمیت پیشگامی رئیس‌جمهور در ارسال نامه به اوباما، نشان‌دهنده درک صحیح از این مبانی و ایمان و اعتقاد قلبی و عملی دکتر احمدی‌نژاد به آموزه‌های دین مبین و بروز اخلاق و  عدالت اسلامی در عرصه سیاست‌ورزی است. از همین روی است که این نامه بر حفظ حقوق انسان‌‏ها، پرهیز از تحقیر ملت‌‏ها، رفع فقر و تبعیض، تقویت بنیان‌های خانواده و دعوت به حرکت در مسیر صلاح و آنچه که پیامبران الهی ترسیم کرده‌‏اند، تاکید کرده است و مصداق صلح‌طلبی و انسان‌دوستی ایران و ایرانیان است.

جغرافیای سیاسی برجسته‌ی ایران در منطقه و توان و ظرفیت بالای کشورمان در حوزه‌های مختلف فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و حسن نیت جمهوری اسلامی در روابط با سایر کشورها و تأکید بر راهکارهای دیپلماتیک برای حل مسائل مختلف موقعیت ممتازی برای کشورمان پدید آورده است. موضوع انرژی و ترانزیت آن اهمیت استراتژیکی برای ایران نزد دیگر کشورها خصوصا آمریکا ایجاد کرده است که قابل صرف‌نظر نیست.

واقعیت دیگر در روابط تهران و واشنگتن آن است که کاخ سفید امروز به تنهایی نمی‌تواند با چالش‌هایی که در افغانستان و عراق گریبان‌گیر آمریکا شده مقابله کند و بیش از هر زمان دیگر نیازمند تعامل با مهمترین و قدرتمندترین کشور در خاورمیانه است. سردمداران کاخ سفید در تلاش برای برون رفت از مشکلات فراوانی که در خاورمیانه دامن‌گیر آنها شده ناچار به پذیرش نقش موثر جمهوری اسلامی ایران در منطقه می‌باشند.

بحث مقابله با تروریسم و افراط‌گرایی و مواد مخدر از دیگر مشکلات مشترک دو طرف بوده و موضوع فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز ایران نیز نقطه برخورد دیدگاه‌های دو طرف می‌باشد و عدم توفیق سیاست‌های گذشته، نهایتا اندیشمندان آمریکایی را متقاعد به مذاکره مستقیم با ایران نموده است. موضع‌گیری مشترک پنج وزیر خارجه پیشین آمریکا گویا‌ترین و واقع بینانه ترین تحلیل در این رابطه بود که با اعتراف به اشتباهات گذشته خود معتقدند بهترین راه در قبال ایران «مذاکره» است و در حالی که آمریکا با دشمنانی به مراتب خطرناک تر از ایران گفتگو کرده است به اعتراف نیکلاس برنز، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا، اکثر قریب به اتفاق دیپلماتهای آن کشور موافق گفتگو با ایران هستند.

البته تابوی مذاکره با ایران در زمان بوش و جمهوریخواهان برای هر دو کشور شکسته شده بود و طبیعتا سه دوره مذاکره آمریکا با ایران درباره عراق با درخواست مکتوب خانم «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه آمریکا و نیز طرح موضوع بازگشایی دفتر حفاظت منافع در ایران ریشه در به بن بست رسیدن خوی استکباری و قدرت‌طلبی حکمرانان آمریکا و شکست سیاست اقتدارگرایانه بوش در موضوع ایران دارد.

هرچند این نامه نگاری به لحاظ نداشتن مراودات دیپلماتیک دو کشور امری غیری متعارف است لکن نشاندهنده دیپلماسی فعال ایران و در ادامه سیاست‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی و دولت نهم است و اتهام فرصت‌سوزی ایران در رقابت‌های دیپلماتیک را برطرف می‌سازد. همچنین این اقدام، ضمن تأثیرگذاری و جلب افکار عمومی دنیا در ترسیم چهره‌ای طلح‌طلب و دوستدار بشریت از ایران، مؤید تلاش ایران برای ایجاد همگرایی بین کشورها برای مدیریت جهان به نفع مصالح انسان‌ها است.

با علم به این موضوع که سیاست اعلامی اوباما در قبال ایران، استفاده حداکثری از تحریم، پیش از نیاز به حمله نظامی بوده است اما وی در جریان مناظره با مک کین اعلام کرده بود که حاضر است بدون هیچ پیش‌شرطی با احمدی‌نژاد دیدار کند و با این وصف، ارسال نامه از سوی دکتر احمدی‌نژاد ضمن این که با پیش‌دستی، ابتکار عمل را از طرف مقابل سلب می‌کند به عنوان یک سند اخلاقی و سیاسی در تاریخ روابط دو کشور ثبت خواهد شد و افکار عمومی جهان را در معرض راستی‌آزمایی نطق‌های انتخاباتی اوباما درباره شعار «تغییر» قرار خواهد داد.

علیرغم اینکه حزب دموکرات و جمهوریخواه دیدگاه یکسانی در برخورد با جمهوری اسلامی دارند اما اقدام دکتر احمدی نژاد یک ابتکار سیاسی و در عین حال یک تاکتیک تبلیغاتی نیز هست که نگاه به تغییر و تحولات بوجود آمده داشته و برای آینده روابط دو کشور فضاسازی می‌کند.

همچنین با در نظر گرفتن سابقه سی ساله دشمنی هیئت حاکمه آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، و با توجه به اینکه اوباما از هم اکنون تحت فشار لابی‌های قدرت و کارتل‌های نفتی و تسلیحاتی است، این نامه‌نگاری می‌تواند منجر به تقویت لابی مخالفت با تقابل با ایران شود.

عده‌ای معتقدند آقای احمدی‌نژاد باید پس از روی کار آمدن و مشخص شدن سیاست‌های به وی پیام می‌فرستاد، لکن بدیهی است وضعیت در آن زمان متفاوت است چرا که اوباما اکنون منتخب مردم آمریکا است نه رییس‌جمهور و تا پیش از سوگند رسمی در ژانویه 2009 قدرتی در دست ندارد و بنابراین نباید تصور شود که رییس‌جمهور ایران به رییس‌جمهور آمریکا پیام تبریک فرستاده است.

با وجود این که سیاست‌های کلان آمریکا بر اساس استراتژی امنیت ملی آمریکا (که در سال 2002 تدوین شده است) می‌باشد ولیکن قبل از اعلام مبانی و مؤلفه‌های سیاست‌های راهبردی آمریکا و برنامه‌های داخلی و خارجی ایالات متحده در دوران رئیس جمهور جدید، ارسال پیام تبریک به اوباما می‌تواند جهت‌گیری سیاست خارجی واشنگتن را پیش از آغاز به کار رسمی اوباما روشن نماید.

سیاست های غلط واشنگتن در صحنه بین المللی و ناتوانی حکام کاخ سفید در عرصه‌های داخلی و خارجی موجب اقبال مردم آمریکا به اوباما و پیروزی تفکر تغییر در انتخابات آمریکا شد. تشویش و سردرگمی در سیاست خارجی واشنگتن و بحران‌های اجتماعی و اقتصادی آمریکا موجب شده است تا جامعه‌ی آمریکا و دنیا منتظر تغییرات بنیادی در بهبود وضعیت داخلی آمریکا و مسائل بین‌المللی باشند و این امر بستگی به اوباما، کابینه و مشاوران وی و برنامه‌ریزی‌های آنها دارد.

امروز که بواسطه سیاست‌های آمریکا ظلم و تعدی و غارت و کشتار بر مردم دنیا مستولی گشته و یکجانبه‌گرایی و سیاست‌های میلیتاریستی آمریکا در دوران زمامداری رؤسای جمهور گذشته آمریکا موجب نفرت اهالی خاورمیانه از ساکنان کاخ سفید شده است، جناح پیروز در انتخابات آمریکا باید با برخورد حساب شده، نشان دهند نفرت عمومی مردم منطقه را از آمریکا فهمیده‌اند و درصدد اصلاح سیاست‌های غلط دولت بوش در لبنان، فلسطین، سوریه و ایران هستند.

البته اوباما در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود پس از پیروزی در انتخابات، با تکرار ادعاهای واهی دولتمردان گذشته درباره‌ی فعالیت‌های هسته‌ای ایران نشان داد که طبق پیش‌بینی‌ها، تغییر چشمگیری در سیاست‌های آمریکا در قبال ایران صورت نخواهد گرفت اما با توجه به احتمال تغییر و یا حداقل تعدیل در سیاست‌های خارجی ایالات متحده بویژه در منطقه خاورمیانه، نامه‌ی دکتر احمدی‌نژاد می‌تواند بنیانی برای تنش‌زدایی میان تهران و واشنگتن و در جهت منافع ملی کشور باشد.

امیدواریم که اوباما با درس گرفتن از دوران گذشته و کنار گذاشتن تهدیدات نظامی علیه ملت‌ها، در مسیر فرصت‌سوزی حرکت نکند و جبران خسارت‌های مادی و معنوی وارد شده به آمریکا در دوران بوش و اصلاح سیاست‌های مداخله‌جویانه کاخ سفید را در پیش گیرد تا شاید چهره زخم‌خورده و کریه آمریکا در نزد افکار عمومی جهان ترمیم گردد.

و اما این که نهایتا اوباما چه برخوردی با نامه دکتر احمدی‌نژاد خواهد داشت و چه مواضعی در پیش خواهد گرفت و آیا خواهد توانست شعارهای انتخاباتی خود را در عرصه سیاست خارجی عملیاتی کند موضوعی است که بزودی روشن خواهد شد و محکی بر توانایی حزب دموکرات در حل مشکلات آمریکا خواهد بود.

 

                                                  والسلام علی من اتبع الهدی

                                                 محمد مهدی پوینده

                                               20 / 8 / 1387


اسرائیل دیگر قدرت برتر نظامی منطقه نیست!

بنام پروردگار شهیدان و راست‌کرداران

اسرائیل دیگر قدرت برتر نظامی منطقه نیست!

 

فصلی دیگر بر تاریخ بشر افزوده شد! فصلی از نسل‌کشی و کشتار زنان و کودکان بی‌دفاع! فصلی از جنایت و خیانت!

سرانجام کابینه‌ی سفاک رژیم کودک‌کش صهیونیست، پس از 22 روز هجوم بی‌وقفه به نوار غزه به ناممکن بودن دستیابی به اهداف نامشروعش از طریق حمله نظامی پی برد و رأی به آتش‌بس یک‌جانبه داد!

بی‌تردید این آتش‌بس حاکی از ضعف و ناتوانی رژیم نژادپرست صهیونیست است که علیرغم سکوت مجامع بین‌المللی و با وجود حمایت‌های سیاسی و مالی آمریکا، اروپا و برخی سران کشورهای منطقه نتوانست توفیقی در سرکوبی مقاومت مردم مسلمان غزه بدست آورد.

طولانی شدن زمان جنگ، بی‌تأثیر بودن حملات علیه حماس و ناتوانی ارتش صهیونیست در مقابله با حملات موشکی حماس، وسعت گرفتن تبلیغات علیه رژیم صهیونیستی در رسانه‌های دنیا، تحریم کالاهای شرکت‌های صهیونیستی، قطع روابط برخی کشورها با اسرائیل و  پر هزینه شدن حمایت از رژیم صهیونیستی برای حامیان منطقه‌ای و جهانی این رژیم موجب شد تا این رژیم جعلی در اقدامی پیشگیرانه تن به آتش‌بس یکجانبه دهد تا بیش از این آبروی خود را به باد خشم و تمسخر جهانیان نداده و بهره‌برداری تبلیغاتی نیز این آتش‌بس بنماید و خود را خواستار صلح و آرامش نشان دهد!

اینک می‌توان ادعا کرد که «اسرائیل دیگر قدرت برتر نظامی منطقه نیست» چرا که در 33 روز جنگ علیه حزب‌ا... لبنان و 22 روز جنگ علیه حماس و با وجود استفاده از پیشرفته‌ترین سلاح‌ها و در چتر حمایت‌های بی‌دریغ آمریکا و اروپا نتوانست کمترین دستاوردی داشته باشد و به اذعان سردمداران فاسد و جنایتکار این رژیم نامشروع، این جنگ‌ها حاصلی جز شکست و خسران برای اسرائیل نداشته است.

امروز ابهت پوشالی رژیم اشغالگر صهیونیست فرو ریخته است و توان و قدرت نظامی و سیاسی ژاندارم آمریکا در منطقه زیر سؤال قرار دارد! مترسکی که از سال 1947 در منطقه افراشته شده و برخی سران اعراب منطقه از آن هراس داشته و دارند، امروز از هم پاشیده است و بازیچه گروه‌های مقاومت اسلامی و کودکان مسلمان فلسطینی می‌باشد.

 به لطف پروردگار، مقاومت مردم با ایمان غزه و همت مسلمانان و احرار عالم در دفاع از فلسطین، هویت پلید و اهداف غیرانسانی رژیم جعلی صهیونیست را بیش از گذشته در دنیا بر ملا کرد و خون کودکان و زنان غزه موجب رسوایی و بدنامی حکام تل‌آویو شد.

و اما سکوت مجامع بین‌المللی مدعی حقوق بشر در قبال جنایات رژیم سفاک صهیونیستی موجب بی‌اعتباری آنان در افکار عمومی جهانیان شد و دوگانگی رفتار کشورهای اروپایی و آمریکا در برابر هولوکاست اخیر در غزه بر صفحات تاریخ ثبت می‌ماند تا مردم دنیا بتوانند ادعای دموکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر آمریکایی را به وضوح ببینند. در حالی‌که آمریکا به بهانه مقابله با تروریسم و از بین بردن سلاح‌های کشتار جمعی و احیای دموکراسی به افغانستان و عراق لشکرکشی کرد اما سردمداران کاخ سفید در مقابل نسل‌کشی در غزه و اوج ددمنشی متحد خود در استفاده از سلاح‌های غیر متعارف و ممنوع نظیر بمب‌های فسفری علیه مردم بی‌دفاع نوار غزه سکوت اختیار کردند و خواهان براندازی دولت قانونی و مردمی حماس شدند!

و ننگ باد بر سران آل سعود و ننگ باد بر حکام مصر و دیگر اعرابی که کمترین تحرکی از خود نشان ندادند و فرصت را از دست دادند تا همراه مردم آزادی‌خواه جهان از مسلمانان غزه حمایت کنند! ادعای قومیت‌گرایی و هم‌کیشی این خائنان دیگر پذیرفتنی نیست و بی‌شرمی آنها در همراهی با دشمن قسم‌خورده‌ی اسلام در اذهان مسلمانان حک شده است و تا ابد این لکه‌ی ننگ بر دامان ناپاک آنان خواهد ماند. ایکاش همانگونه که ادعا می‌‌کردند به آیات شریف قرآن باور داشتند که:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَی أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» 1


و ای کاش توجه داشتند که:

«وَلَن تَرْضَی عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللّهِ هُوَ الْهُدَی وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ» 2

 

 

و درود بر مردم سرافراز غزه و درود بر مجاهدان و رزمندگان مقاومت اسلامی در فلسطین که دشمن را خوار و زبون کرده و به زانو در آوردند. درود بر آزادگان زمین که از مردم مظلوم غزه حمایت کردند و درود بر مسؤولان شجاع و مردم قهرمان و جوانان پرشور ایران اسلامی که دلیرانه از مردم فلسطین حمایت کردند و نقش مؤثر و سرنوشت‌سازی در پیروزی بر رژیم اشغالگر قدس ایفا نمودند و با تأییدات پروردگار متعال ثابت کردند که وارثان زمین خواهند بود:

« وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» 3

                              والسلام علی من اتبع الهدی

                          محمد مهدی پوینده

 

 

 

پی‌نوشت:
1ـ ای کسانی که ایمان آورده‏اید یهود و نصاری را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد از آنان خواهد بود آری خدا گروه ستمگران را راه نمی‏نماید. (سوره مبارکه مائده، آیه 51)
2ـ و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمی‏شوند مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی بگو در حقیقت تنها هدایت‏خداست که هدایت [واقعی] است و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد باز از هوسهای آنان پیروی کنی در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت (سوره مبارکه بقره، آیه 120)
3 ـ و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست‏شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم. (سوره مبارکه قصص، آیه 5)


پیروزی حماس در جنگ 22 روزه فقط یک ادعا نیست!

 بنام خداوند جان و خرد

پیروزی حماس در جنگ 22 روزه فقط یک ادعا نیست!

 

یکی از مخاطبین محترم «عصر انتظار» نظری درباره پست قبلی ارسال کرده بود و بدون ارائه دلایل قانع کننده، پیروزی حماس را زیر سؤال برده بود. اینجانب نیز در انتهای نظر ایشان پاسخ مختصری نوشتم و البته گفتم که در یادداشتی به طور مفصل پاسخ خواهم داد و اینک به وعده خود عمل کرده و متن زیر را به حضور دوستان و مخاطبین عزیز ارائه می‌کنم. همچنین از همه‌ی دوستانی که در بحث شرکت کرده بودند سپاسگزارم.

 

در ابتدا از صمیم قلب عرض می‌کنم که «پیروزی حقیقی نابودی اسرائیل و محو اسرائیل از صحنه روزگار می‌باشد.» ولی علیرغم اینکه این غده‌ی سرطانی همچنان در فلسطین موجود است اما شکست این رژیم جعلی در نابودی حماس و اشغال نوار غزه یک پیروزی بزرگ و مقدمه‌ای بر حذف این ولد نامشروع از عرصه‌ی گیتی می‌باشد.

به منظور تعیین طرف پیروز و جبهه شکست خورده در جنگ اخیر باید اهداف مهاجم و توان نظامی، سیاسی و اقتصادی طرفین درگیر را مورد بررسی قرار داد.

 

بررسی اهداف رژیم اشغالگر قدس از حمله به نوار غزه و میزان موفقیت در دستیابی به این اهداف

مهمترین سؤالی که مطرح است هدف اسرائیل از حمله به غزه می‌باشد! همانطور که سید حسن نصرالله(حفظه الله تعالی) گفته بود دلایل حمله رسما اعلام نشد تا قضاوت درباره نتایج آن به راحتی امکان‌پذیر نباشد! هرچند سران تل‌آویو دلایل حمله به نوار غزه را به طور رسمی بیان نکردند، اما ادعاهای قبلی آنها و سخنرانی‌های آنان در کشاکش نبرد 22 روزه، چندین هدف را برای این حمله ترسیم می‌کند، اهدافی که به وضوح با شکست مواجه شد:

 

1ـ نابودی حماس و خارج کردن کنترل غزه از دست این جنبش یک از اصلی ترین اهداف این حمله تلقی می شد.

نابودی حماس و از بین بردن سران آن، یکی از مهمترین اهداف حمله عنوان شده بود که علی رغم حضور دائمی اسماعیل هنیه نخست وزیر فلسطین و اعضای اصلی کابینه او، این جنبش تا آخرین لحظات به اداره امور جاری غزه علاوه بر اداره موفق جنگ نامنظم با ارتش رژیم صهیونیستی ادامه داد.

لازم به ذکر است از آغاز تشکیل هسته‌های مقاومت تا کنون سرداران و قهرمانان زیادی از آنان به شهادت رسیدند. شیخ عزالدین قسام، دکتر رنتیسی، شیخ صلاح شحاده، دکتر فتحی شقاقی، شیخ احمد یاسین و ... را هرگز از یاد نخواهیم برد اما آیا با ترور این مجاهدان خللی در عزم و اراده مقاومت بوجود آمد؟ آیا آن گونه که صهیونیست‌ها می‌اندیشند با ترور رهبران می‌توان گروه‌های مقاومت را از میان برداشت؟! آیا به شهادت سردار مجاهد«نزار ریان» و «سعید صیام» حماس تسلیم دشمن نژادپرست شد؟! البته توقع نا بجایی است که رهبران گروه‌های مقاومت بدون رعایت نکات امنیتی در مجامع حضور یابند چون در هر صورت، شهادت هر یک از این دلاوران هزینه‌هایی برای مقاومت دارد!

2ـ تلاش برای توقف موشک‌پرانی حماس به سمت سرزمین اشغالی

یکی از ادعاهای دائمی دشمن صهیونیستی، موشک‌های شلیک شده به شهرک‌های صهیونیست نشین است که تبلیغ فراوانی را روی این موضوع متمرکز کرده بودند و متأسفانه رئیس‌جمهور جدید و بی‌تجربه‌ی آمریکا نیز این ادعا را احمقانه تکرار می‌کند در حالیکه این موشک‌ها کاملا دست‌ساز بوده و نهایت طول آنها 2 متر می‌باشد که حداکثر برد 50 کیلومتری را تجربه کرده و از ابتدای شلیک این موشک‌ها تا به حال تنها حدود 40 نفر را کشته‌اند و در حقیقت وسیله‌ی آتش‌بازی می‌باشند لکن دنیاپرستان صهیونیست طاقت کوچک‌ترین تهدید علیه جان بی‌ارزش خود را ندارند در حالیکه در غزه مردم زیر باران آتش و گلوله سرافرازانه زندگی می‌کنند!

پس از پایان جنگ رژیم صهیونیستی نه تنها نتوانست این حملات را متوقف کند بلکه در شناسایی و انهدام کارگاه‌های ساخت این موشک‌ها و حتی تشخیص محل شلیک آنها ناکام ماند.

 

3ـ آزاد نمودن سرباز صهیونیستی که در دستان پرقدرت حماس اسیر می‌باشد.

ارتش بی‌رحم صهیونیست نه تنها موفق به آزاد کردن سرباز خود نشد بلکه 3 سرباز و افسر دیگر این رژیم نیز در روز اول حمله‌ی زمینی به اسارت نیروهای مقاومت درآمدند. لازم به ذکر است که دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی رژیم اسرائیل کماکان از شناسایی محل اختفای سرباز اسیر خود عاجزند. 

4ـ احیای وجهه مخدوش این رژیم در افکار عمومی جهان و شهرک‌نشینان صهیونیست

اعتراضات گسترده و بی سابقه‌ی مردم جهان علیه جنایت‌های رژیم اشغال‌گر قدس و اقدام برخی کشورها در قطع روابط سیاسی و اقتصادی با این رژیم شکست بزرگی را برای این رژیم رقم زد. اعلام انزجار عمومی از این رژیم و راهپیمایی های متعدد علیه جنایات اسرائیل در نوار غزه همراه با قطع روابط تجاری و سیاسی برخی کشورها با این رژیم و تحریم کالاهای صهیونیستی ضربه‌ای بزرگ بر پیکر زخمی و پوسیده این گروه غاصب بود!

 

5ـ اشغال کامل فلسطین و یا به قدرت رساندن جنبش طرفدار اسرائیل یعنی فتح

با حمله حماس به دفاتر فتح، اسنادی به دست آمد که حکایت از وابستگی فتح به دشمن و جاسوسی این جنبش به نفع تل‌آویو داشت و همین امر موجب تنفر ساکنان نوار غزه و کرانه باختری از سران فتح شد اما در این جنگ مردم سرزمین‌های اشغالی به خوبی دیدند که اسرائیل تنها با حماس و جهاد اسلامی مشکل دارد و فتح را سدی در برابر امیال توسعه‌طلبانه خود نمی‌بیند. به لطف پروردگار دولت حماس همچنان پایدار است و در برابر اشغال کامل فلسطین ایستادگی می‌کند.

 

6ـ پیدا کردن راه حلی برای برون رفت از بحران‌های داخلی اسرائیل با استفاده از فرافکنی

رسوایی دولت اولمرت جنایتکار و استعفای وی و عدم توانایی لیونیِ سنگدل در تشکیل دولت، در کنار بحران‌های مالی این رژیم نامشروع و ناتوانی دولتمردان تل‌آویو در جذب شهروندان یهودی بحرانی سخت را در این رژیم پدید آورده است و به نظر استراتژیست‌های صهیونیست تنها راه مقابله با این بحران‌ها وجود دشمنی خارجی است که بتوان با بهره‌برداری تبلیغاتی از وجود این دشمن، اتحادی در داخل بوجود آورد و بر مشکلات عدیده‌ی داخلی سرپوش نهاد!

 

با توجه به موارد فوق واضح است که رژیم جنایتکار صهیونیست به اهداف خود دست نیافته است و نهایتا بحرانی دیگر به مشکلات این رژیم افزوده شده است.

 

بررسی توان نظامی و اقتصادی طرفین جنگ و حامیان سیاسی و تبلیغاتی آنها

در خصوص توان نظامی و اقتصادی دولت حماس و رژیم صهیونیستی نیز ناگفته پیداست که سلاح‌های پیشرفته‌ی اسرائیل و جنگنده‌ها و تانک‌های بی‌شمار این رژیم غاصب هرگز قابل مقایسه با سلاح‌های سبک نمی‌باشد. بمباران بی‌امان غزه، رفح، خان یونس، جبالیا، بیت حانون و ... توسط توپخانه و جنگنده-بمب افکن‌های اسرائیل با حجم آتش 53 گرم ماده‌ی منفجره برای هر متر مربع بسیار مخرب‌تر و کشنده‌تر از موشک‌های دست‌ساز حماس بود. هر بیننده‌ای با دیدن چنین آماری در ابتدا تردید نخواهد کرد که حجم برتر آتشباری موجب پیروزی جناح مجهز تر شده است اما واقعیت آن است که مجاهدان مقاومت و مردم بی‌دفاع غزه هرگز تسلیم این دشمن تا دندان مسلح نشده‌اند. آیا می‌توان چنین مهاجم متخاصم مجهزی را پیروز دانست؟! آیا با علم به توان نظامی طرفین، می‌توان آمار کشته‌های طرفین را ملاک پیروزی دانست؟! به خاطر داشته باشید که از میان بیش از 1400 شهید در نوار غزه، تنها 45 تن از نیروهای حماس بودند که حدود 10 نفر از این شهدا از نیروهای پلیس بودند که در روز اول هجوم صهیونیست‌ها به فیض شهادت رسیده بودند در حالیکه اسرائیل از بیان تعداد کشته‌ها و مجروحین خود که همگی نظامی بودند خودداری می‌کرد ولی بر اساس آمارهای غیر رسمی بیش از 20 سرباز و افسر صهیونیست با دستان پرتوان مبارزان فلسطینی راهی جهنم شدند که تصویر برخی از این کشته‌ها در رسانه‌ها پخش شد!

البته می‌توان ادعا کرد که همه‌ی کشته‌ها از حماس هستند چون حماس چیزی جز «حرکت مقاومت اسلامی» مردم فلسطین نیست و بدون تردید اکثریت قریب به اتفاق مردم نوار غزه حامی عضو مقاومت هستند! برای جلوگیری از خجلت بیشتر متجاوزان صهیونیست و حامیان داخلی و خارجی آنها از ذکر آمار کودکان، زنان، خبرنگاران و تیم‌های پزشکی کشته شده و نیز آمار مجروحین صرف‌نظر می‌گردد!!!

از سوی دیگر محاصره‌ی چند ماهه غزه و بستن تمامی گذرگاه‌ها توان اقتصادی ناچیز ساکنان نوار غزه را شدیدا به تحلیل برده بود در حالی که اسرائیل با پشتوانه حمایت‌های بی‌دریغ شرکت‌های صهیونیستی و دولت‌های فاسد اروپایی و آمریکا و حتی برخی سران اعراب خیانتکار در منطقه هیچ‌گونه کمبود مالی احساس نمی‌کرد و مغرور و سرمست از تمکن مالی و تسلیحاتی و دلگرم به پشتوانه‌ی سیاسی آمریکا و اروپا و با اطمینان به سکوت و سازش عربستان و مصر کمر به نابودی حماس بسته بود! سکوت مجامع بین المللی، بی‌اعتنایی شورای امنیت و سانسور شدید خبری وقایع غزه و ارسال وقیحانه سلاح از آمریکا به سرزمین‌های اشغالی همه‌ی شرایط را برای پیروزی اسرائیل فراهم کرده بود اما مقاومت مردم غزه و پایمردی مقاومت اسلامی به همراه حمایت‌های مردم آزادی‌خواه و مسلمانان غیور جهان سرنوشت دیگری را برای این جنگ نابرابر رقم زد و در کمال ناباوری ابرقدرت‌های دنیا، حکام صهیونیست مجبور به عقب‌نشینی و آتش‌بس یکطرفه شدند!

البته دلایل دیگری نیز برای اثبات پیروزی حماس می‌توان برشمرد که فعلا بیان آنها ضروری نیست. به عنوان مثال یکی از این دلایل، شکست اطلاعاتی رژیم کودک‌کش و عدم اطلاع دقیق از توان مقاومت است چرا که وزیر خارجه این رژیم ادعا کرده بود که بر اساس برآوردهای دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی می‌توان حماس را ظرف سه یا چهار روز نابود کرد در حالی‌که پس از 22 روز نبرد سنگین نتواستند مقرهای حماس را شناسایی و نابود کنند!

در صورت تمایل مخاطبان گرامی «عصر انتظار» در پست‌های بعدی به ذکر دیگر دلایل پیروزی حماس خواهم پرداخت.

در خاتمه ذکر این نکته ضروری است که اعلام آتش‌بس یک‌جانبه نیز همانطور که «اسامه حمدان»، نماینده حماس در دمشق بیان داشته، دور زدن تلاش‌های مصر برای دستیابی به توافقی درباره پایان جنگ است و اسرائیل با آتش‌بس یک‌جانبه بیش از هر چیز دیگر به دنبال فرار از مطالبات و دادخواست‌‌‌های نتایج جنگ است.

 

                                                       والسلام علی من اتبع الهدی

                                                        محمد مهدی پوینده


خاتمی، نجات بخش اصلاح‌طلبان

 بنام آفریدگار بی‌همتا

 

خاتمی، نجات بخش اصلاحطلبان

 

 

 

 

همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد آقای خاتمی امشب رسما کاندیداتوری خود برای انتخابات ریاست جمهوری دهم را اعلام کردند و حاضر شدند تحت تأثیر گروه‌های مدعی اصلاح طلبی بار دیگر بخت خود را در جلب آرای مردم بیازمایند!

در این مدت که بازی‌های انتخاباتی مختلفی برای سنجیدن و آماده‌سازی افکار عمومی برای حضور ایشان صورت گرفت، موافقان و مخالفان کاندیداتوری ایشان در گروه‌های اصولگرا یا اصلاح‌طلب دلایل زیادی را برای موافقت یا مخالفت خود بیان کردند اما اینک که رئیس جمهور سابق تمایل خود به کاندیداتوری مجدد را اعلام کردند بر خود لازم دانستم که این سطور را بر قلم جاری سازم.

مدعیان اصلاح‌طلبی و احزاب دولت ساخته‌ی حامی جریان دوم خرداد، اصول و آرمان‌ها و منش مدون و مشخص و اعلام شده‌ای نداشته و ندارند و عملکرد ضعیف و تنش‌آفرین آنان در شورای شهر اول و مجلس ششم، خاطره‌ای تلخ و مشمئز کننده در ذهن مردم حک کرده است.

در عین حال بحران عدم مقبولیت که جریان اصلاحات در سالیان اخیر با آن مواجه بوده است و شکست‌های پیاپی آنها در انتخابات مجلس هفتم و هشتم و شورای شهر دوم و سوم و بویژه ریاست جمهوری نهم، آنان را به لبه‌ی پرتگاه حذف از صحنه‌ی سیاسی کشور سوق داده است و به این نتیجه رسیده‌اند که چون مردم اصلاحات مورد ادعایشان را باور ندارند پس به کاندیدای اصلاح‌طلبان هم اقبالی نخواهند داشت.

طنین زنگ خطر مرگ سیاسی باعث شد که اصلاح‌طلبان تمام سرمایه‌ی خود را به عرصه‌ی انتخابات وارد کنند: سید محمد خاتمی

آقای خاتمی با توجه به فاکتورهای شخصیتی و سابقه‌ی 8 ساله‌ی خود به عنوان رئیس جمهورِ اصلاح‌طلب در سطح جامعه و افکار عمومی، شناخته شده و احترام و جایگاه نسبتا موجهی دارد و چون گفتمان اصلاح‌طلبی از زمان صدارت ایشان رونق گرفت، از همین روی به زعم آنان، این نماد اصلاحات می‌تواند فرشته‌ی نجات مدعیان اصلاح‌طلبی (خصوصا تندروهای مشارکت و مجاهدین) از مرگ سیاسی باشد!

بدین ترتیب تمایلِ آقای خاتمی به حضور در رده‌های بالای اجرایی کشور توسط اصلاح‌طلبان تقویت شد و وی را تشویق به کاندیداتوری کردند اما آیا به راستی اینان نگران اصلاحات و اصلاح‌طلبی و آینده‌ی کشور هستند یا تشنه‌ی قدرت و مکنت؟! همین گروه‌ها و احزابی که در دوران دولت دوم آقای خاتمی شدیدا از وی انتقاد می‌کردند و حتی او را تهدید به پیاده کردن از قطار اصلاحات می‌کردند چه شد که یک‌باره عاشق سینه‌چاک آقای خاتمی و مرام و منش سیاسی وی شدند؟!

تردیدی نیست که احزابی نظیر مشارکت و مجاهدین و ... در انتخابات دهم حامی آقای خاتمی نیستند بلکه حامی ادامه‌ی حیات سیاسی خود هستند و شکی نیست که اگر خاتمی پا به عرصه انتخابات نمی‌گذاشت به بهانه‌های مختلف و البته بی‌بنیان (نظیر نظارت استصوابی یا ناصالح دانستن مجریان انتخابات) انتخابات را تحریم می‌کردند تا وزن ناچیز سیاسی‌شان برای مردم و حامیان غربی‌شان برملا نشود!

البته آقای خاتمی با زیرکی و ظرافت، در جمع مجمع روحانیون مبارز کاندیداتوری خود را اعلام کرد تا نشان دهد که خاستگاه و حامی اصلی وی یک تشکل با سابقه، انقلابی، اسلامی و البته اصلاح‌طلب می‌باشد و بدین ترتیب وابستگی خود به دیگر احزاب و گروه‌های سیاسی مدعی اصلاح‌طلبی را کمرنگ جلوه داد هرچند که ترکیب ستاد انتخاباتی ایشان و رسانه‌های تبلیغاتی این ستاد کاملا در اختیار دیگر سهامداران باشگاه مدعیان اصلاح‌طلبی است!

 

و اما سخنی با رئیس جمهور سابق کشورمان:

جناب آقای خاتمی! ما و همه‌ی دوستداران انقلاب و نظام، شما را فردی مؤمن و انقلابی و یکی از سرمایه‌های نظام می‌دانیم. حیف است که شخصیت و سابقه‌ی شما بازیچه‌ی دست احزاب مدعی اصلاح‌طلبی و هزینه‌ی معاملات سیاسی این سیاست‌بازان شود! فراموش نکنید که عدم توفیق شما در انتخابات دهم به منزله‌ی شکست نماد اصلاحات و صرف تمام سرمایه‌ی جریان دوم خرداد می‌باشد و دیگر نخواهید توانست در صحنه‌ی سیاسی و اجرایی کشور و جهان وجهه سابق را داشته باشید!

 

 

والسلام علی من اتبع الهدی

 

محمد مهدی پوینده


دهه‌ی فجر انقلاب اسلامی مبارک

 بنام خداوند بخشنده مهربان

سالروز ورود پربرکت و غرورآفرین بت شکن زمان، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) به ایران اسلامی و آغاز دهه‌ی مبارک فجر را به همه‌ی ایرانیان آزاده و مسلمان تبریک و تهنیت عرض می کنم.

امیدواریم که این انقلاب شکوهمند، مقدمه‌ی ظهور حضرت بقیة الله الاعظم (اروحنا لتراب مقدمه الفداه) باشد و به قیام قائم آل محمد(ص) متصل گردد.

ورود حضرت امام خمینی به فرودگاه مهرآباد


میلاد رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) مبارک

بنام پروردگار بخشنده و هدایت گر

ماه فرو ماند از جمال محمد                   سرو نباشد به اعتدال محمد

 

قدر فلک را کمال و منزلتی نیست                در نظر قدر با کمال محمد

قدر فلک را کمال و منزلتی نیست                در نظر قدر با کمال محمد

 

میلاد فرخنده و مبارک اشرف مخلوقات، دلیل آفرینش، فخر کائنات، رحمه للعالمین، اعظم و خاتم پیامبران، حضرت محمد مصطفی(ص) و میلاد ششمین اختر آسمان ولایت و احیاگر فقه شیعه، امام جعفر صادق(ع) بر عموم انسان ها بوی‍ژه مسلمانان و شیعیان مبارک باد.


مجلس و اصلاح الگوی مصرف

  به نام پروردگار یکتا و هستی بخش

 

مجلس و اصلاح الگوی مصرف

 

«یک اقدام اساسی در زمینه‏ی پیشرفت و عدالت، مسئله‏ی مبارزه‏ی با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوی مصرف، جلوگیری از ولخرجی‏ها و تضییع اموال جامعه است؛ ... لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئله‌ی صرفه‏جوئی را در خطوط اساسی برنامه‏ریزی‏هایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم. ... صرفه‏جوئی به معنای مصرف نکردن نیست؛ صرفه‏جوئی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. ... جامعه‏ی ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگی در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه‏ی ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست. ... بنابراین مسئله‏ی صرفه‏جوئی و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئله‏ی اقتصادی نیست؛ هم اقتصادی است، هم اجتماعی است، هم فرهنگی است؛ آینده‏ی کشور را تهدید می‌کند. ... باید خودمان را اصلاح کنیم. باید الگوی مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ... قوه‏ی مقننه و قوه‏ی مجریه موظفند به پیگیری. برنامه‏ریزی کنند، قانونگذاری کنند، قانون را با قاطعیتِ تمام اجراء کنند. پیشرفتی که ما در این ده سال خواهیم داشت، بخش مهمی‏اش مربوط به همین قضیه است.»

جملات فوق بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در اولین روز دهه‌ چهارم انقلاب است. ایشان که در پیام نوروزی خطاب به ملت فهیم ایران، با توجه به اهمیت «حیاتی و اساسیِ مصرف مدبرانه و عاقلانه منابع کشور» سال جدید را «سال اصلاح الگوی مصرف» در همه زمینه‌ها و امور نامیدند در سخنرانی خود در روز اول فرودین 1388 در حرم مطهر ثامن‌الائمه(ع) مسوولین نظام را موظف به برنامه‌ریزی و حرکت در جهت اصلاح الگوی مصرف نمودند.

با توجه به تأکیدات فراوان معظم له در خصوص «جلوگیری از اسراف» و «اصلاح الگوی مصرف» در سلسله یادداشت‌هایی به بررسی نقش دستگاه‌ها و نهادهای نظام در این خصوص و راهکارهای اجرایی آن خواهیم پرداخت و در گام اول و با توجه به اشاره‌ی مقام عظمای ولایت بر تقدم قوه‌ی مقننه، نخستین یادداشت را به نقش مجلس شورای اسلامی در «اصلاح الگوی مصرف» اختصاص می‌دهیم.

بدون تردید ارزان بودن قیمت حامل‌های انرژی (نفت، گاز، بنزین، گازوئیل، برق، آب) در سالیان گذشته باعث اسراف و ولنگاری و رشد بی‏رویه مصرف شده و به هدر رفتن منابع ملی و نیز تشدید تخریب محیط زیست را در پی داشته است. اگر چه با عمومی شدن فرهنگ صرفه‌جویی و آموزش شیوه‌های درست مصرف کردن می‌توان امیدوار به کاهش هزینه‌های مصرف انرژی در کشور بود اما فراموش نکنیم که با توجه به مصرف بسیار بالای حامل‌های انرژی در کشور، حتی در خوش بینانه‌ترین حالت(10 الی 15 درصد)، میزان صرفه‌جویی مردم قابل توجه نخواهد بود چرا که در حال حاضر مصرف انرژی در کشورمان به شدت بالاتر از میانگین جهانی است و این آثار بسیار نامطلوب و مخربی بر اقتصاد ‏کشور دارد به طوری که مصرف انرژی در ایران، 5/3 برابر کشور چین با جمعیتی بالغ بر 3/1 میلیارد نفر می‌باشد!

 بر اساس آمارهای منتشر شده، سهم یارانه‌های مستقیم و حامل‌های انرژی از تولید ناخالص ملی‌ (GDP) در سال 1380، 6/7 درصد بوده که در سال 1385 ، 9/25 درصد رسیده و بدون تردید با وضعیت کنونی هر سال رو به افزایش است. به زبان گویاتر میزان مصرف، یارانه و قیمت حامل‌های انرژی در ماه که در سال 1380، 2/15 میلیارد دلار بوده در سال 1386 ، به 8/78 میلیارد دلار رسیده است که رقمی فوق‌العاده بالا و غیر قابل تصور برای اقتصاد ایران است. بدون شک با این 87 میلیارد دلار می‌توان بسیاری از پروژه‌های عمرانی را به ثمر رساند و آن را هزینه آموزش، بهداشت، رسیدگی به مناطق محروم و غیره نمود.

از سوی دیگر روند شدت مصرف انرژی در ایران نسبت به بسیاری از کشورهای جهان قابل مقایسه نبوده و بنا به اظهارات وزیر محترم نفت، با این شدت مصرف در آینده‌ای نه چنان دور نه تنها دیگر انرژی برای صادرات نخواهیم داشت بلکه به وارد کننده‌ی انرژی تبدیل خواهیم شد که این امر تهدیدی جدی برای نظام و انقلاب محسوب می‌شود.

همچنین، انرژی ارزان بهره‌وری را پایین آورده و استفاده از تکنولوژی‌های قدیمی و ناکارآمد را ترویج می‌کند و این حکایتی غم‌انگیز از دورنمای اقتصاد و صنایع و کشاورزی ایران در سال‌های آینده دارد!

در چنین شرایطی اصلاح قیمت حامل‌های انرژی بهترین شیوه برای اصلاح الگوی مصرف و مقابله با اسراف و هدر رفتن منابع ملی می‌باشد و ارتقای بهره‌وری و رقابت‌پذیری در اقتصاد و گسترش زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی را به دنبال خواهد داشت از همین روی، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مهم خود در بارگاه رضوی، با درایت و هوشمندی، «مسئله‏ی هدفمند کردن یارانه‏ها» را «ناشی از تجربه‏ی بلندمدت نخبگان کشور» دانستند و «رسیدن به این حقیقت و تصمیم و عزم راسخ بر اجرای آن» را «ناشی از تجربه‏ی طولانی‏مدتی که در طول این سالها متراکم شده است و به مرحله‏ی عمل درآمده است» بیان نمودند.

یکی از چهار هدف اصلی لایحه هدفمند کردن یارانه‏ها، «مدیریت صحیح مصرف انرژی و منابع آن در کشور» اعلام شده است و در این لایحه، دولت پیشنهاد کرده نرخ حامل‏های انرژی شامل بنزین، نفت سفید، نفت گاز، آب، برق، گاز و... طی یک دوره حداکثر سه ساله، به نرخ‏های منطقه‏ای، بین‏المللی و صادراتی نزدیک شود و برای جبران اثرات تورمی اجرای این لایحه نیز، بخشی از یارانه آن بر اساس اولویت به دهک‌های پایین جامعه بازپرداخت شود.

بدیهی است تورم ناشی از اجرای اصلاح قیمت حامل‌های انرژی قابل با گذشت زمان و با اقدامات حمایتی دولت قابل تعدیل است لکن تورم ناشی از انتشار اسکناس جدید و بدون پشتوانه (به دلیل حذف بند هدفمند کردن یارانه‌ها از بودجه 88) تأثیر عمیق‌تری داشته و فشار بسیاری به دهک های پایین جامعه وارد می‌آورد.

همچنین کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی موجب صیانت از منابع نفتی کشور خواهد شد و نسل‌های آینده ذخایر بیشتری از این موهبت الهی را در اختیار خواهند داشت و از سوی دیگر، یکسان شدن قیمت بنزین و گازوئیل با کشورهای منطقه، در جلوگیری از قاچاق این ثروت ملی نقش بسیاری مهمی ایفا خواهد کرد.

در مورد آب و برق مورد استفاده در صنایع و بخش کشاورزی نیز، مجلس شورای اسلامی می‌تواند با وضع قوانین مدون و با درنظر گرفتن اعتبارات لازم، دولت را در اصلاح شبکه‌های آبرسانی و بهبود شیوه‌های آبیاری و صیانت از ذخایر آب‌های سطحی و زیر زمینی کشور یاری کند و نوسازی شبکه‌ی انتقال برق و جلوگیری از اتلاف انرژی الکتریکی در مسیر بین نیروگاه‌ها تا محل مصرف را در اولویت کاری وزارت نیرو قرار دهد. همچنین وکلای ملت می‌توانند استفاده از لامپ‌های کم مصرف و شیرهای هوشمند را در نهادهای حکومتی به تکلیفی قانونی مبدل سازند و با برنامه‌ریزی و نظارت دقیق، تمرکز دولت را بر افزایش راندمان انرژی مصرفی و ارتقای بهره‌وری و بهبود فناوری تولید در صنایع کشور خصوصا صنایع خودروسازی معطوف نمایند.

به علاوه، مجلس محترم می‌تواند با دقت در تخصیص بودجه جاری دستگاه‌ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی، ضمن جلوگیری از افزایش غیرمنطقی بودجه برخی دستگاه‌های خاص، و با کسب اجازه از رهبر معظم انقلاب، نظارت دقیق بر استفاده صحیح از منابع و امکانات این دستگاه‌ها داشته باشد.

در بحث مسکن به عنوان یکی مصرف کننده مهم انرژی نیز، قوه‌ی مقننه می‌تواند با وضع قوانین لازم، شهرداری‌ها و سازمان نظام مهندسی کشور و مردم را مکلف به رعایت اصول مطروحه در مبحث 19 نماید تا با استفاده از مصالح مناسب و استاندارد و دستگاه‌ها و سیستم‌های مناسب گرمایشی و سرمایشی، میزان مصرف انرژی در ساختمان‌ها و منازل مسکونی را به حد معقول آن نزدیک شود.

همه‌ی آنچه گفته شد تنها با هماهنگی و همدلی مسوولان در سه قوه و مردم میسر خواهد بود و در نهایت منجر به تسریع در روند توسعه‌ی اقتصادی کشور و «حرکت پر شتاب و بزرگ به سمت تحقق پیشرفت و عدالت» و نیل به اهداف سند چشم‌انداز خواهد شد.

در یادداشت‌های بعدی به بررسی نقش دستگاه‌های دولتی و سایر نهادهای مرتبط خواهیم پرداخت.

 

والسلام علی من اتبع الهدی

محمـد مهـدی پوینـده

                        10 فروردین 1388