مبانی و خاستگاه نامه دکتر احمدینژاد به اوباما
بنام پروردگار آسمانها و زمین
مبانی و خاستگاه نامه دکتر احمدینژاد به اوباما
همانطور که پیشبینی میشد پیام رئیسجمهور ایران به اوباما با انتقاد شماری از شخصیتهای سیاسی داخل کشور مواجه شد. اظهارنظرهای موافقان و مخالفان نامهی رئیسجمهور محترم به باراک اوباما نشان از حساسیت نخبگان سیاسی کشور به روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا دارد.
امروز که با ارتقای جایگاه و اعتبار جمهوری اسلامی در مناسبات بین المللی و منطقهای به عنوان مرکز اسلام و تشیع و پیشرفتهای علمی و توسعه اقتصادی و سیاسی ایران به یکی از بزرگترین چالشهای سیاست خارجی آمریکا و غرب تبدیل شده است، دیپلماسی هوشمندانه و معطوف به منافع بلند مدت کشور با دقت بیشتری دنبال میشود.
سیاست راهبردی ایران در روابط خارجی توجه تمامیت ارضی و استقلال کشورها و گفتگو بر مبنای احترام متقابل میباشد و بارها از سوی مسؤولان کشور اعلام شده که با در نظر داشتن اصول فوق، حاضر به گفتگوی بدون پیش شرط با تمام کشورها به جز رژیم صهیونیستی میباشند.
با روی کار آمدن دولت مکتبی نهم و زنده شدن شعارهای اصیل اسلامی و انقلابی در کشور، دیپلماسی فعال و تهاجمی مبتنی بر اصول و اخلاق اسلامی سرلوحهی کار دستگاه سیاست خارجی کشور قرار گرفت.
توجه به ارزشهای انسانی که برگرفته از مضامین متعالی بشری آیین اسلام است نقطه قوت سیاست خارجی ایران میباشد و عنصر فرهنگ در روابط ایران با سایر کشورها نقش اساسی دارد که نشأت گرفته از فرهنگ برجسته و تمدن کهن و ریشهدار ایرانی در طول تاریخ و تأثیر آن در تمدن بشری و اسلامی است.
با توجه به رسالت ما برای گسترش جهانی فرهنگ تشیع و صدور انقلاب اسلامی، باید از هر فرصتی برای توجه دادن بشر به تعالی و کمال استفاده کرد و به تعبیر رئیس جمهور محبوب، این کار از جنس کار انبیا و مصلحان است و در سطحی بسیار پایینتر، مشابه نامه حضرت پیامبر اعظم(ص) به امپراطوران و طاغوتهای زمان و یا نامه تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف است.
اهمیت پیشگامی رئیسجمهور در ارسال نامه به اوباما، نشاندهنده درک صحیح از این مبانی و ایمان و اعتقاد قلبی و عملی دکتر احمدینژاد به آموزههای دین مبین و بروز اخلاق و عدالت اسلامی در عرصه سیاستورزی است. از همین روی است که این نامه بر حفظ حقوق انسانها، پرهیز از تحقیر ملتها، رفع فقر و تبعیض، تقویت بنیانهای خانواده و دعوت به حرکت در مسیر صلاح و آنچه که پیامبران الهی ترسیم کردهاند، تاکید کرده است و مصداق صلحطلبی و انساندوستی ایران و ایرانیان است.
جغرافیای سیاسی برجستهی ایران در منطقه و توان و ظرفیت بالای کشورمان در حوزههای مختلف فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و حسن نیت جمهوری اسلامی در روابط با سایر کشورها و تأکید بر راهکارهای دیپلماتیک برای حل مسائل مختلف موقعیت ممتازی برای کشورمان پدید آورده است. موضوع انرژی و ترانزیت آن اهمیت استراتژیکی برای ایران نزد دیگر کشورها خصوصا آمریکا ایجاد کرده است که قابل صرفنظر نیست.
واقعیت دیگر در روابط تهران و واشنگتن آن است که کاخ سفید امروز به تنهایی نمیتواند با چالشهایی که در افغانستان و عراق گریبانگیر آمریکا شده مقابله کند و بیش از هر زمان دیگر نیازمند تعامل با مهمترین و قدرتمندترین کشور در خاورمیانه است. سردمداران کاخ سفید در تلاش برای برون رفت از مشکلات فراوانی که در خاورمیانه دامنگیر آنها شده ناچار به پذیرش نقش موثر جمهوری اسلامی ایران در منطقه میباشند.
بحث مقابله با تروریسم و افراطگرایی و مواد مخدر از دیگر مشکلات مشترک دو طرف بوده و موضوع فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران نیز نقطه برخورد دیدگاههای دو طرف میباشد و عدم توفیق سیاستهای گذشته، نهایتا اندیشمندان آمریکایی را متقاعد به مذاکره مستقیم با ایران نموده است. موضعگیری مشترک پنج وزیر خارجه پیشین آمریکا گویاترین و واقع بینانه ترین تحلیل در این رابطه بود که با اعتراف به اشتباهات گذشته خود معتقدند بهترین راه در قبال ایران «مذاکره» است و در حالی که آمریکا با دشمنانی به مراتب خطرناک تر از ایران گفتگو کرده است به اعتراف نیکلاس برنز، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا، اکثر قریب به اتفاق دیپلماتهای آن کشور موافق گفتگو با ایران هستند.
البته تابوی مذاکره با ایران در زمان بوش و جمهوریخواهان برای هر دو کشور شکسته شده بود و طبیعتا سه دوره مذاکره آمریکا با ایران درباره عراق با درخواست مکتوب خانم «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه آمریکا و نیز طرح موضوع بازگشایی دفتر حفاظت منافع در ایران ریشه در به بن بست رسیدن خوی استکباری و قدرتطلبی حکمرانان آمریکا و شکست سیاست اقتدارگرایانه بوش در موضوع ایران دارد.
هرچند این نامه نگاری به لحاظ نداشتن مراودات دیپلماتیک دو کشور امری غیری متعارف است لکن نشاندهنده دیپلماسی فعال ایران و در ادامه سیاستهای بینالمللی جمهوری اسلامی و دولت نهم است و اتهام فرصتسوزی ایران در رقابتهای دیپلماتیک را برطرف میسازد. همچنین این اقدام، ضمن تأثیرگذاری و جلب افکار عمومی دنیا در ترسیم چهرهای طلحطلب و دوستدار بشریت از ایران، مؤید تلاش ایران برای ایجاد همگرایی بین کشورها برای مدیریت جهان به نفع مصالح انسانها است.
با علم به این موضوع که سیاست اعلامی اوباما در قبال ایران، استفاده حداکثری از تحریم، پیش از نیاز به حمله نظامی بوده است اما وی در جریان مناظره با مک کین اعلام کرده بود که حاضر است بدون هیچ پیششرطی با احمدینژاد دیدار کند و با این وصف، ارسال نامه از سوی دکتر احمدینژاد ضمن این که با پیشدستی، ابتکار عمل را از طرف مقابل سلب میکند به عنوان یک سند اخلاقی و سیاسی در تاریخ روابط دو کشور ثبت خواهد شد و افکار عمومی جهان را در معرض راستیآزمایی نطقهای انتخاباتی اوباما درباره شعار «تغییر» قرار خواهد داد.
علیرغم اینکه حزب دموکرات و جمهوریخواه دیدگاه یکسانی در برخورد با جمهوری اسلامی دارند اما اقدام دکتر احمدی نژاد یک ابتکار سیاسی و در عین حال یک تاکتیک تبلیغاتی نیز هست که نگاه به تغییر و تحولات بوجود آمده داشته و برای آینده روابط دو کشور فضاسازی میکند.
همچنین با در نظر گرفتن سابقه سی ساله دشمنی هیئت حاکمه آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، و با توجه به اینکه اوباما از هم اکنون تحت فشار لابیهای قدرت و کارتلهای نفتی و تسلیحاتی است، این نامهنگاری میتواند منجر به تقویت لابی مخالفت با تقابل با ایران شود.
عدهای معتقدند آقای احمدینژاد باید پس از روی کار آمدن و مشخص شدن سیاستهای به وی پیام میفرستاد، لکن بدیهی است وضعیت در آن زمان متفاوت است چرا که اوباما اکنون منتخب مردم آمریکا است نه رییسجمهور و تا پیش از سوگند رسمی در ژانویه 2009 قدرتی در دست ندارد و بنابراین نباید تصور شود که رییسجمهور ایران به رییسجمهور آمریکا پیام تبریک فرستاده است.
با وجود این که سیاستهای کلان آمریکا بر اساس استراتژی امنیت ملی آمریکا (که در سال 2002 تدوین شده است) میباشد ولیکن قبل از اعلام مبانی و مؤلفههای سیاستهای راهبردی آمریکا و برنامههای داخلی و خارجی ایالات متحده در دوران رئیس جمهور جدید، ارسال پیام تبریک به اوباما میتواند جهتگیری سیاست خارجی واشنگتن را پیش از آغاز به کار رسمی اوباما روشن نماید.
سیاست های غلط واشنگتن در صحنه بین المللی و ناتوانی حکام کاخ سفید در عرصههای داخلی و خارجی موجب اقبال مردم آمریکا به اوباما و پیروزی تفکر تغییر در انتخابات آمریکا شد. تشویش و سردرگمی در سیاست خارجی واشنگتن و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی آمریکا موجب شده است تا جامعهی آمریکا و دنیا منتظر تغییرات بنیادی در بهبود وضعیت داخلی آمریکا و مسائل بینالمللی باشند و این امر بستگی به اوباما، کابینه و مشاوران وی و برنامهریزیهای آنها دارد.
امروز که بواسطه سیاستهای آمریکا ظلم و تعدی و غارت و کشتار بر مردم دنیا مستولی گشته و یکجانبهگرایی و سیاستهای میلیتاریستی آمریکا در دوران زمامداری رؤسای جمهور گذشته آمریکا موجب نفرت اهالی خاورمیانه از ساکنان کاخ سفید شده است، جناح پیروز در انتخابات آمریکا باید با برخورد حساب شده، نشان دهند نفرت عمومی مردم منطقه را از آمریکا فهمیدهاند و درصدد اصلاح سیاستهای غلط دولت بوش در لبنان، فلسطین، سوریه و ایران هستند.
البته اوباما در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود پس از پیروزی در انتخابات، با تکرار ادعاهای واهی دولتمردان گذشته دربارهی فعالیتهای هستهای ایران نشان داد که طبق پیشبینیها، تغییر چشمگیری در سیاستهای آمریکا در قبال ایران صورت نخواهد گرفت اما با توجه به احتمال تغییر و یا حداقل تعدیل در سیاستهای خارجی ایالات متحده بویژه در منطقه خاورمیانه، نامهی دکتر احمدینژاد میتواند بنیانی برای تنشزدایی میان تهران و واشنگتن و در جهت منافع ملی کشور باشد.
امیدواریم که اوباما با درس گرفتن از دوران گذشته و کنار گذاشتن تهدیدات نظامی علیه ملتها، در مسیر فرصتسوزی حرکت نکند و جبران خسارتهای مادی و معنوی وارد شده به آمریکا در دوران بوش و اصلاح سیاستهای مداخلهجویانه کاخ سفید را در پیش گیرد تا شاید چهره زخمخورده و کریه آمریکا در نزد افکار عمومی جهان ترمیم گردد.
و اما این که نهایتا اوباما چه برخوردی با نامه دکتر احمدینژاد خواهد داشت و چه مواضعی در پیش خواهد گرفت و آیا خواهد توانست شعارهای انتخاباتی خود را در عرصه سیاست خارجی عملیاتی کند موضوعی است که بزودی روشن خواهد شد و محکی بر توانایی حزب دموکرات در حل مشکلات آمریکا خواهد بود.
والسلام علی من اتبع الهدی
محمد مهدی پوینده
20 / 8 / 1387